هما سعادتمند | شهرآرانیوز؛ امروز ۱۲۰ سال از روزی که چرخهای اولین ماشین، جادههای ایران را زیر پا انداخت، میگذرد. این اتول یا کالسکه دودی که سقفی برزنتی داشته، درحالی گذر کرد که شاه بیتصدیقِ قاجار، مسافر آن و فرمان در دستِ یک راننده فرانسوی بود. تقویمها به خاطر دارند که مظفرالدینشاه در یکی از سفرهایش به اروپا، این چهارچرخه آهنی را دید و چنان شیفته شد که آن را خرید، درحالیکه خزانه کشور خالی بود و نصیحت کارگزاران مبنیبر نبودِ نیاز به این غول آهنی، کارگر نمیافتد.
۱۳ سال بعد (سال ۱۲۹۲ خورشیدی) نخستین اتومبیل توسط یک پزشک آلمانی در دوران ریاست کاشفالملک بر بلدیه وارد مشهد میشود. ملکالشعرای بهار که در آن روزگار، مدیریت روزنامه نوبهار را برعهده دارد، شخصا دست به قلم میشود و این خبر را در جریده خود، درج میکند. او در هفتمین شماره جریدهاش که ۲۶ صفر۱۳۳۲ه. ق به چاپ رسیده است، مینویسد: «چند روز قبل یکم صفر ۱۳۳۲قمری، برابر با ۹دی۱۲۹۲خورشیدی مطابق ۳۰ دسامبر ۱۹۱۳ میلادی، یک دستگاه اتومبیل از راه طهران وارد مشهد شد.
این اول اتومبیلی است که به خراسان آمده و مقدم آن را باید محترم شمرد. زیرا شمایل میمون اتومبیل دلیل هیکل ماشینهای بخاری و ترنهای زیبنده است. میتوانیم امیدوار شویم که انشاءا... بهزودی از همین راه، راهآهن به طرف ما نزدیک شود. صاحب اتومبیل «دکتر پوزین» آلمانی، نماینده فابریک (لوسیس- برونینگ) در شهر هویت آلمان است. این اتومبیل از انزلی به رشت و قزوین و از آنجا به همدان و اصفهان و شیراز و کرمانشاه و عراق و طهران سیر کرده و از طهران هم به مشهد آمده است.
طول مسافرت اتومبیل از طهران تا مشهد ۱۹ روز بوده، ولی حساب پیمایش راه و حرکت اتومبیل کلا در تمام مسافرت ۴۲ ساعت بوده است.» بهار برای تکمیل خبرش، مصاحبهای با صاحب نخستین اتومبیل مشهد هم میگیرد که در آن، دکتر پوزین میگوید: «من تمام راههای ایران را با اتومبیل طی کردهام. بهتر از راه شریفآباد که تازه تعمیر شده است، راهی صاف و قابل تحسین در ایران ندیدهام. پس از یکماه توقف از راه تربت و ترشیز (کاشمر)، در میان لوط (کویر لوت) زده به کرمان رفته، از آنجا به یزد و از یزد به اصفهان و از آنجا به بغداد خواهم رفت.»
در این دوران هنوز خیابانهای مشهد خاکی است، اما دوراندیشی کاشفالملک سبب میشود او مدتی بعد از ورود نخستین اتومبیل، دستور سنگفرشکردن چند خیابان پرتردد را بدهد. بعدها با رواج اتولسواری نیاز به آسفالتشدن خیابانها در اولویت کارها قرار میگیرد. این اتفاق ۲۳ سال بعد از ورود نخستین اتومبیل رخ میدهد.
در این دوران، ابراهیم شریفی، شهردار وقتِ مشهد، دستور آسفالت خیابان پهلوی (بخشی از خیابان امام خمینی امروز) را صادر میکند تا چرخها روی این خطِ صافِ سیاه، مسافران را زودتر به مقصد برساند. این خیابان که شهر نو و دروازه ارگ را یکراست به بالاخیابان متصل میکرد، طویلترین و درعینحال زیباترین خیابان شهر به شمار میرفت. بعدها آسفالت به دیگر خیابانها رسید، با این تفاوت که مردم تا سالها با واژه آسفالت بیگانه بودند و به گفته محمود ناظرانپور مشهدپژوه، از واژه «قیرریزی» که در گویش عامه «قِلریزی» ادا میشد، استفاده میکردند.
ناگفته نماند که رواج اتومبیل در مشهد خیلی زودتر از آسفالتشدن خیابانها رخ میدهد، آنچنانکه ۱۲ سال پساز ورود اتول، نخستین آموزشگاه رانندگی در مشهد تأسیس میشود. «پرنده» نخستین آموزشگاه رانندگی مشهد است که به مشهدیهای مشتاق، اصول فرمانگرفتن و کار با گاز و دنده را میآموزد. این آموزشگاه که به «دارالشوفر پرنده» مشهور بوده، در سالهای نخست تأسیس، سالی یکمرتبه از داوطلبان امتحان فن رانندگی میگرفته است.
برابر اسناد موجود و آمارهای درجشده در سال۱۳۱۲ خورشیدی، ۱۵۳اتومبیل شخصی در مشهد وجود داشته، ولی با اینکه خیابانهای آن روز، قانون چفتوبستداری هم برای رانندگان نداشتند، آماری از تصادف اعلام نشده است نخستین خبر تصادف به ۹۴ سال پیش بازمیگردد که در آن، «غلامحسین درویش» معروف به «درویشخان»، یکی از موسیقیدانان نامدار ایران، براثر برخورد درشکهاش با ماشینی که روزگاری متعلق به مظفرالدینشاه بوده، فوت میکند.
او نخستین کشته تصادف در ایران است. در خراسان هم وضع به همین منوال است. درواقع در مطبوعات دوره قاجار و حتی پهلوی اول، هیچ خبری از تصادف اتومبیلها یا اتومبیل و عابر برای مشهد درج نشده و جنجالیترین خبر، تصادف یک هواپیما با تاکسی در طرق است که سال۱۳۴۴ منتشر شده است. در این خبر که ۲۲ خرداد این سال در روزنامه خراسان به چاپ رسیده، چنین آمده است: «آقای حسن روبندفروش ساعت چهار و نیم بعداز ظهر روز جمعه که قصد داشت برای آوردن خانواده خود به رباط طرق واقعدر هفتکیلومتری مشهد برود، با هواپیمای غولپیکر ارتش شاهنشاهی که حامل آقایان وکلا بوده، تصادف میکند و....»
اما پیش از ورود اتومبیل به مشهد، عمده سفرها با اسب و استر یا گاری و پالکی صورت میگرفته است. سرعت این وسایل نقلیه زیاد نبوده و آنطورکه برآورد شده، هرکدام در شبانهروز تنها میتوانستهاند صدکیلومتر را بپیمایند. برای همین مسافرت از مشهد به تهران دستکم ۲۰ روز زمان میبرده است. با پیدایش ماشین و رواج مسافرت با اتومبیل، اما ورق برمیگردد و بهیکباره این مدت به یکپنجم کاسته میشود. دیگر مسافران تهران میتوانستند حداکثر چهارروزه خود را به مشهد برسانند. نخستین نوع خودرو مسافربری به اسم «ماشین سیمی» مشهور شد.
این خودرو به وانت سقفداری شبیه بود که دیواره طرفین آن را از تور سیمی درشت و مقاومی درست کرده بودند که هیچ قسم صندلی و نیمکتی هم نداشت. مسافران ناچار بودند اثاثیه و رختخوابهای خود را در کف ماشین بچینند و خودشان روی آنها زانوبهزانو بنشینند. از این لحاظ، ماشین سیمی با گاری چهارچرخه، تفاوت چندانی نداشت، ولی سرعت آنها با یکدیگر قابل قیاس نبود. همزمان با ورود خودرو به مشهد، رفتوآمد زوار هم افزایش یافت و به دنبال آن، همه مشاغلی که به نحوی با زوار در ارتباط بود، بهشکل بیسابقهای رونق گرفت.
منابع: مصاحبه با محمود ناظرانپور، جریده نوبهار، ۲۶ صفر سال ۱۳۳۲، جغرافیای تاریخ مشهد قدیم از مهدی سیدی، مزار میر مراد از غلامحسین بقیعی، پژوهش غلامرضا آذریخاکستر و مشهد به گزارش مکتب شاپور.
*با تشکر از علی سلیمانی، کارشناس تالار مطبوعات مرکز اسناد آستان قدس رضوی و سیدمحمد سیدقطبی، نویسنده کتاب ۱۱ جلدی اخبار خراسان در مطبوعات ایران.